فرهنگ در پرتو انقلاب اسلامي
نویسنده: مصطفی یاسینی
ایجاد تحول وتغییر در نظام سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از بارزترین نتایج یك انقلاب موفق است. انقلاب همزاد تحول است و بدیهی است كه تحقق تحولات مورد نظر انقلاب، مهمترین نتیجه آن است.
از میان عوامل گوناگون و مطالبات متعدد مردم، عوامل و مطالبات فرهنگی و مذهبی اصلیترین محور حركت این نهضت اسلامی بود. ایجاد تحولی جامع و همهجانبه بر اساس باورها، مكتب و اصول اسلامی كه ایدئولوژی مبارزه را تشكیل میداد، اصیلترین خواسته مردم و جامعترین نماد مبارزه آنها بود. اعتقاد راسخ به توانمندیهای شگرف فرهنگ اسلامی و ایمان به ظرفیتهای بالای آن در ایجاد تغییرات ارزشی مطلوب، در تقویت این دیدگاه موثر بود. فرهنگ اسلامی كه قرن ها پیش توسط پیامبر گرامی اسلام(ص) و پس از ایشان توسط امامان معصوم(ع) به جهان عرضه شده بود، به لحاظ حوزه گسترش آن در شئون اساسی زندگی و همچنین فطری بودن و جامع نگر بودنش، توانمندی خود را به عنوان ابرفرهنگ مستقل و متعالی نشان داده بود. توجه به ارزشهای والای انسانی نظیر آزادی، برابری، برادری، امانتداری و... و محور همه این ارزش ها یعنی اعتقاد و ایمان توحیدی به خداوند متعال، موجب شده بود تا جانهای تشنه دلخستگان روز به روز و بیشتر از پیش متوجه این فرهنگ غنی شود. به شهادت تاریخ، این فرهنگ با جانمایههای توحیدی خویش در برخورد با فرهنگ ایرانی، فرهنگ جامعی پدید آورد كه ضمن بهرهبرداری از ایدئولوژی غنی اسلام، اصالتهای ایرانی خویش را كه تعارضی با مكتب نداشت، حفظ نمود و فرهنگ درخشان و پرسابقه ایرانی ـ اسلامی را ایجاد كرد. غنای فرهنگ ایرانی سبب شد تا نقش فرهنگساز دین در این زمینه اصیل و مستعد، درخشش دیگری یابد و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی به یكی از متعالیترین و غنیترین فرهنگهای جهان آن روزگار و امروز تبدیل شود. تراوش فرهنگی معارف اصیل اسلامی در زمینههای ایرانی، موجب تعمیق تاثیرات پایدار فرهنگی گردید. از سوی دیگر غنای این فرهنگ درخشان و سطح بالای تاثیرگذاریاش موجب شد در طول تاریخ ایران، فرهنگپذیری ایرانیان از فرهنگهای دیگر به شدت كاهش یابد.
1400 سال پس از پذیرش اسلام در ایران، انقلاب اسلامی برای تجدید حیات این فرهنگ اصیل به وقوع پیوست. حكومت پهلوی و وابستگان و همفكران آن تحت تاثیر فرهنگ غربی، نقش وجایگاه فرهنگ غنی اسلامی ـ ایرانی را در سیاستگذاریهای فرهنگی كشور به دست فراموشی سپرده بودند و به دلیل جدا بودن سیاستهای فرهنگی از ریشههای تاریخی و هویتی ایرانیان، فرهنگ ملی را به شدت در معرض آسیب قرار داده بودند. یكی از آسیبهای جدیای كه بر پیكره این فرهنگ وارد شد، حاصل تلاشی بود كه در جهت سكولاریزه كردن فرهنگ و زدودن نقش دین از اجزای آن شكل گرفت. بر كسی پوشیده نیست كه راهكار فرهنگی رژیم پهلوی آن بود تا اسلام به عنوان یك فرهنگ برتر كنار گذاشته شود.
راهكار اصلی رژیم پهلوی سكولاریزه كردن فرهنگ ملی بود. این امر به همراه راهكاری دیگر یعنی توسعه گفتمانهای نژاد پرستانه و معرفی ایران بهعنوان جامعهای آریایی سبب شد كه ویژگیهای مشكل آفرین اسلام سامی پررنگ و برجسته شود. علاوه بر اینها كوششهایی صورت گرفت تا اسلامی به عنوان نتیجه تهاجمی عربی و دلیل اصلی عقب ماندگی ایران معرفی شود. محمدرضا از موضوعات و مباحث مربوط به گذشته قبل از اسلام استفاده كرد تا هویت خود را بر پایه یك تمدن بزرگ مبتنی بر ارزشهای فرهنگ آریایی استوار سازد. او برای رسیدن به این هدف، سیاستهایی را مبتنی بر تاكید بر گذشته قبل از اسلام ایران طراحی كرد. برای نمونه میتوان به پشتیبانی از طرحهای مربوط به باستان شناسی مانند از زیر خاك درآوردن پایتختهای هخامنشیان و ساسانیان، جشنهای 2500 ساله شاهنشاهی كه در تختجمشید برگزار می شد، معرفی تقویم جدید بر اساس جلوس كوروش كبیر به جای تقویم اسلامی، اشاره كرد.
رضا شاه كه در زمینه سكولاریزه كردن فرهنگ از كمال آتاترك متاثر شده بود، از مدتها پیش این امر را به عنوان راهكار اصلی سلسله پهلوی معرفی كرده بود. كمالآتاترك سكولاریسم را جزء ضروری و لاینفك نوسازی و تغییر اجتماعی می دانست. به اعتقاد وی: سكولاریسم نهتنها جدایی دولت از نهادهای اسلامی بلكه آزادی فرد از مفاهیم و اعمال سنتی را نیز در بر میگیرد.
هنگامی كه فاجعه كشف حجاب توسط رضاخان و تحت تاثیر مكتب كمالیسم به وقوع پیوست، هویت سكولار وی به شكلی آشكار پدیدار گشت. محمد رضا نیز سعی داشت با اهمیت دادن به آداب و رسوم پیش از اسلام و معرفی این آداب به عنوان منشا تمدنی بزرگ، آنها را معارض با دین جلوه دهد. انقلاب اسلامی بیش از هر چیز در پی تجدید حیات فرهنگ اصیل اسلامی ـ ایرانی بود. رهبر معظم انقلاب این تجدید حیات را چنین توصیف می كنند: «انقلاب اسلامی كه آمد، مثل مشتی به سینه مهاجم خورد و او را به عقب راند و تهاجم را متوقف كرد.در روزهای اول پیروزی انقلاب رفتار اجتماعی مردم ظرف مدت كوتاهی تغییرات اساسی پیدا كرد و ارزشهایی چون گذشت ، قناعت ، همكاری و گرایش به دین افزایش و اسراف و آز و طمع تقلیل یافت. این تحول فرهنگی متاثر از فرهنگ اسلامی بود. هر چند برای تعمیق آن سالها وقت لازم است».
انقلاب اسلامی كه هدف اصلیاش رشد و تعالی انسان بود، بیش از آنكه در پی اصلاح ساختار اجتماعی فرهنگ باشد، به دنبال اصلاح انسانها بود و بنابراین در پرتو آن، اخلاق و تربیت اسلامی شكل گرفت. توجه به ایمان، اخلاق و تقوی، به عنوان ارزشهای راستین فرهنگی نیز از ویژگی های منحصر به فرد انقلاب در مقایسه با سایر انقلابهاست. انقلاب اسلامی علاوه بر بهرهگیری از آموزههای غنی فرهنگ ایرانی ـ اسلامی در روند تكاملی این فرهنگ نیز تاثیرات عمیقی ایجاد كرد. انقلاب اسلامی از آن جهت كه بر اساس ایدئولوژی اسلامی شكل گرفته بود، موجب تسریع پدیده تكامل فرهنگی شد. حركت به سوی كمال و رشد انسان ها، مبنای دعوت به سوی دین است و ایدئولوژی اسلامی نیز با تكیه بر این معنا شكل گرفته است. حركت كلی نظام به سمت جامعه ایدهآل اسلامی - در صورت تحقق - می توانست تا معارف دین را در خلاهای موجود، نفوذ داده، اهداف جامعه را به سوی اسلامی شدن پیش ببرد. انقلاب اسلامی نه تنها بر فرهنگ ایرانی ـ اسلامی، بلكه بر فرهنگ مبارزات آزادیخواهانه در سراسر دنیا تاثیر گذاشت و فرهنگ مبارزه با استكبار را در قالب ایدئولوژی مكتب اسلام، به همه آزادیخواهان جهان معرفی نمود.
منبع : روزنامه رسالت، شماره 7254 به تاريخ 11/2/90، صفحه 6